سپاس و ستایش خدواند یکتا را که با کلام نورانی خویش «قل سیروا فی الارض» را به ما آموخت تا با تحقیق و تدبّر از سرگذشت پیشینیان خود آگاه شویم و با عبرت از آن، آینده خویش را بر اساس صراط مستقیم بنا کنیم.
از جمله شخصیّتهای تاریخی که محقّقان صفحاتی از تاریخ خود را به وی پرداختهاند «جابان ِکُرد» یا همان «جابان الکُردی» میباشد. تحقیقات محقّقین درباره «جابانِ کُرد» را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
١- کسانی که جابان کُرد را شخصیّتی غیرواقعی میدانند
اینکه کسانی معتقدند «جابان کُرد» شخصیتی غیرواقعی بوده است و نامی از وی در منابع نیامده است باید گفت منابع تاریخی معتبر در میان کُردها به صحابهای چون جابان الکُردی اشاره کردهاند
بعد از آنکه زلزله ٧/٣ ریشتری در کرمانشاه روی داد بسیاری از مردم بر آن بودند که تاکنون در مناطق کُردنشین زلزلهای اینچنین روی نداده است؛ اما با نگاهی گذرا به تاریخ، آنچه درباره زلزلههای تاریخی در این مناطق آمده به گونهای خلاصهوار ذکر میگردد تا با خواندن و آگاهی یافتن از این روایات این سخن حق یعنی «تاریخ تکرار میشود» بیشتر نمود پیدا کند و ما نیز میبایست با خواندن تاریخ عبرت از گذشتگان را سرمشق زندگانی خود کنیم تا همسو با کلام پروردگار صراط مستقیم را بر هر فکر و عقیده غیرالهی ترجیح دهیم {أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَكَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ عَلِيمًا قَدِيرًا} (فاطر، ٤٤)
در دوره کنونی آنچه که بیشتر نمود پیدا کرده است باستانگرایی میباشد، این گرایش تا جایی پیش رفته است که بسیاری از کسان هر آنچه باستانی باشد را حق و حقیقت و هر آنچه را که اسلامی باشد خوار و سبک میانگارند. اینان در اوهام خویش ایران قبل از اسلام را مدینه ای فاضله میدانند و پا فراتر نهاده و اسلام را دین اعراب و زرتشت را دین ایرانیان میدانند و غافل از آنند که خداوند رحمان پیامبر –صلّیالله علیه و سلّم– را برای جهانیان مبعوث گردانید (وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ) (الانبیاء آیه ١٠٧)
کتابسوزی در مصر:
اولين مورخي كه روايت سوزاندهشدن كتابخانه اسكندريه مصر را در كتاب خود نگاشته است، عبداللطيف بغدادي[١] متوفي ٦٢٩هجري است. سپس معاصر وي به نام ابنالقفطي[٢] متوفي٦٤٦ هجري و ابوالفرج ملطي[٣] متوفي ٦٨٥هجري نيز اين روايت را ذكر كردهاند.
اسكندريه در دوره خلافت عمر بن خطاب توسط عمرو بن عاص فتح گرديد؛ اما در دوره خلافت عثمان بن عفان در سال 25هجري نيز دوباره فتح شد.[4]
اگر به دقت به مسئله بنگريم متوجه خواهيم شد كه اين روايت را تا قرن هفتم هيچكس در هيچ كتابي ذكر نكرده است و بعد از ٦٠٠ سال عبداللطيف بغدادي اين روايت را بدون آنكه به منبعي ارجاع دهد در كتاب خويش آورده است. و به تبع او ابنقفطي نيز آن را ذكر كرده است
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل